چکيده فارسي:
هدف- هدف مقاله حاضر ارائه يک شيوه کل نگر در مورد ارزيابي شيوه هاي مديريت دانش (KM) بر عملکرد سازماني مي باشد. اثرات هفت عامل بحراني موفقيت (CSF)، يعني نقش رهبري، فرهنگ سازماني، استراتژي KM، فرايندها و فعاليتها، آموزش و پرورش، فناوري اطلاعات، و سيستم انگيزش و پاداش برعملکرد سازماني در چارچوب چهار رويکرد شيوه کارت امتيازي متوان (BSC) مورد بررسي قرار گرفت.
طرح/ روش/ شيوه- فرضيات تحقيق براساس چهار رويکرد اين شيوه مطرح شدند، يعني رشد و يادگيري، فرايندهاي داخلي، مشتري و مالي. با مرور ادبيات، CSF هاي KM و عملکردسازماني به همراه آيتم هايشان در چارچوب رويکردهاي BSC شناسايي شدند. براساس اين ساختارها و آيتمهايشان، يک ابزار طراحي و در ميان مديران و کارکنان شرکت هاي تبعه شرکت ملي صنايع پتروشيمي ايران (INPC) توزيع گرديد. پايايي ابزار با آلفا کرونباخ براي دو بخش ابزار محاسبه گرديد، به عبارتي شيوه هاي KM و عملکرد سازماني. همچنين با استفاده از تحليل عاملي، اعتبار و روايي ساختار پرسشنامه تائيد گرديد. بالاخره، براساس فرضيات مطالعه و با استفاده از مدلينگ يا مدلسازي معادله ساختاري، تاثيرات شيوه هاي KM بر عملکرد سازماني مورد پژوهش قرار گرفت.
يافته ها- نتايج بدست آمده نشان داد که شيوه هاي KM تاثير مثبت و معناداري (هرچند ضعيف) بر عملکرد سازماني کل اعمال مي نمايند. اين تاثير فقط در رابطه با بعد رشد و يادگيري معنادار و در سايرابعاد بي معني مي باشد. همچنين از آنجايي که ساختارهاي مالي و مشتري روي يک عامل براساس هويت شاخصهايشان بارگذاري شدند، در نتيجه اين دو ساختار را به عنوان ساختار ذينفعان در نظر گرفتيم. به علاوه، در ميان هفت CSF فوق الذکر، انگيزش و سيستم پاداش پائين ترين رتبه را در ميان سازمان هاي مورد بررسي بدست آوردند.
محدوديت ها/ مباني تحقيق- نمونه تنها به سه شرکت محدود گرديد، بنابراين، گردآوري داده ها از بخشهاي مختلف ايران من جمله صنايع توليدي و خدمات مي توانست تعميم پذيري نتايج بدست آمده را افزايش دهد. همچنين، مثل اين مطالعه، داده هاي گردآوري شده مقطعي بودند، مطالعه طولي مي توانست به کسب درک و شناخت عميق تر از رابطه علي و معلولي ميان متغيرها کمک نمايد.
اصالت/ ارزش- مهمترين شکاف در ادبيات عدم کاربرد کافي روشهاي آماري و جامع مثل BSC مي باشد که KM براي عملکرد سازماني اختلاف ايجاد مي کند. اين مطالعه با پژوهش تجربي تاثير شيوه هاي KM برمعيارهاي مختلف عملکرد سازماني جهت اثبات تناسب شيوه جامعي مثل BSC، به فيلد KM کمک مي کند.