چکيده فارسي:
هدف از اين مقاله، بررسي رابطه بين فرهنگ سازماني و رضايت شغلي مي باشد. به طور ويژه، فرضيات پژوهشي اين است که نوع فرهنگ سازماني در يک موسسه خاص، قادر به پيش بيني سطوح رضايت شغلي در ميان کارکنان مي باشد. براي اندازه گيري رضايت شغلي در مطالعه حاضر، از پرسشنامه رضايت کارکنان ESI((1997,Bagiatis,Koustelios;1991,Koustelios استفاده شده است. با استفاده از کارکنان يوناني به عنوان يک نمونه، فهرستي ايجاد شده است. اين مجموعه شامل ?? مورد مي باشد که ابعاد شش گانه از رضايت شغلي را اندازه مي گيرد. ارزيابي فرهنگ سازماني، با ابزار ارزيابي فرهنگ سازماني (OCAL) توسعه يافته توسط کامرون و کوين(????)، انجام گرفته است. اين مجموعه شامل شش پرسش مي باشد(ويژگي غالب، رهبري سازماني، مديريت کارمندان، ثبات سازماني، تأکيد استراتژيک، معيار هاي موفقيت). هر سؤال داراي ? گزينه مي باشد(A=دسته، B=ساختار سازماني قابل انعطاف، C=بازار، D=سلسله مراتب). با توجه به اين نتايج، در ميان کارمندان موسسات بانکي يوناني، تفاوت قابل توجهي بين تمامي جنبه هاي انواع فرهنگ سازماني فعلي و ارجح، وجود دارد. اکثر کارمندان، ترجيح مي دهند در محيطي دوستانه تر کار کنند، که در آن، اعتماد متقابل و روابط غير رسمي در ميان همکاران غالب بوده و جاه طلبي هاي شخصي در نظر گرفته شده و کار گروهي مورد پاداش واقع مي شود. علاوه بر اين، مطالعه ي حال حاضر نشان داده است که فرهنگ سازماني تا حدي مي تواند سطح رضايت شغلي کارکنان را پيش بيني کند. به طور ويژه، انواع ساختار سازماني قابل انعطاف و بازار، بيشتر احتمال دارد که باعث نارضايتي کارکنان از حقوق و دستمزدشان شود، در حاليکه در نوع سلسله مراتب، خلاف اين رخ مي دهد. با اين وجود، با اينکه رضايت شغلي کارکنان بانک يوناني به خوبي مورد مطالعه قرار گرفته و ترويج شده است، تحقيقات بيشتري مورد نياز مي باشد.